آموزش گام به گام عروض - قسمت اول

مثل همیشه با زیرشلواری و دمپاییِ ابریِ آبی داشتم توی کوچه قدم میزدم که صدای گوش خراش گاز دادن موتور سیکلتی گوشم را اذیت کرد. سرم را برگرداندم و دیدم دو جوان نشستند روی موتور و گاز خالی میدهند. عین لاک پشت میروند و بر خلاف سرعتشان صدای خیلی زیادی دارند. نگاهم به دو بانو جلب شد که داشتند راه خودشان را میرفتند و گویا این دو جوان مزاحم شان بودند. برگشتم و با سرعتی بیشتر از قبل به سمت شان حرکت کردم. بهشان که رسیدم فورا سوئیچ موتور را برداشتم و موتورشان خاموش شد. گفتم: «چی خبرته؟! عروسیه ایجوری سر و صدا راه انداختی؟!» و بعد با پوزخندی از جانب جوان پشت سری مواجه ,چشم دل بازکن که جان بینی,چشم دل باز كن كه جان بيني,چشم دل باز کن که جان بيني,شعر چشم دل بازکن که جان بینی,چشم دل باز كن كه جان بينى,معنی چشم دل باز کن که جان بینی,معنی شعر چشم دل باز کن که جان بینی,ادامه شعر چشم دل باز کن که جان بینی ...ادامه مطلب

از کنارم رد شدی بی‌اعتنا، نشناختی چشم در چشمم شدی اما مرا نشناختی   در تمام خاله‌بازی‌های عهد کودکی همسرت بودم همیشه بی‌وفا نشناختی؟   لی‌له‌باز کوچه‌ی مجنون صفت‌ها فکر کن جنب مسجد، خانه‌ی آجرنما، نشناختی؟   دختر همسایه! یاد جرزنی هایت به خیر این منم تک‌تاز گرگم‌ برهوا، نشناختی؟   اسم من آقاست اما سال‌ها پیش این نبود ماه بانو یادت آمد؟ مشتبا! نشناختی؟   کیست این مرد نگهبانت که چشمش بر من است آه! آری تازه فهمیدم چرا نشناختی   مجتبی سپید,نشناختی,نشناختی مرا,نشناختی فغان دل رهگذر,نشناختی لیلی و مجنون,نشناختیمت نازنین نشناختیمت,شعر نشناختی,منو نشناختی,مشتبی نشناختی,مشتبا نشناختی ...ادامه مطلب

گوش کنید,من از غصه چه ترسم,دل من از غصه داغون شده,با من از غصه نگو,اشکهای من از غصه نیست,با من از غصه نگو اصفهانی,من غصه دارم,من غصه را شادی کنم,حاصل من ازدنيا غصه وپريشانيست ...ادامه مطلب